سه ماه سوم از سومین سال زندگی
سلام شیرین زبونم بازم خوابیدی و موقع نوشتن من شده سه ماه دیگه از سومین سال زندگیت شکر خدا به خیر و سلامتی گذشت و الان هم که اسفند ماهه و حسابی سرمون شلوغه و کار داریم تا واسه سال نو آماده بشیم. سومین عیده که کنارمی و حضورت تحویل سال رو برام لذت بخشتر کرده قربونت برم الهی پسرم خبببب بریم سراغ این سه ماه توی آذر ماه بود که یه روز بابا مجید بردمون یه جایی که محل خرید و فروش پرندگان بود و همه نوع پرنده ای حتی طاووس و یه سری که حتی اسمشم جدید بود خرید...
نویسنده :
مامانی
23:53